کد مطلب:77716 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

خطبه 232-سفارش به ترس از خدا











و من خطبه له علیه السلام

یعنی از خطبه ی امیرالمومنین علیه السلام است:

«احمده شكرا لا نعامه و استعینه علی وظائف حقوقه، عزیز الجند، عظیم المجد.»

یعنی مختص خدا می گردانم شكر و سپاس بسیار را از جهت نعمت دادن او و طلب می كنم یاری او را بر قرار دادهای شبانه روزی حقهای او، از تحصیل معارف حقه ی یقینیه و ادای واجبات و مستحبات دینیه، زیرا كه بی اعانت او بنده ی مملوك عاجز غیر مالك به چیزی چگونه تواند ادای شكر انعامات و حقوق او كرد، مگر به یاری و توفیق او، در حالتی كه جنود و سپاه ملائكه ی عماله ی او و مبادی عالیه ی او كه مظهر قدرت و قوت اویند غالبند و سلطنت او بزرگ و قاهر است، پس استعانت به چنان خدائی مختص باشد و بس.

«و اشهد ان محمدا عبده و رسوله، دعا الی طاعته و قاهر اعداءه، جهادا عن دینه، لایثنیه عن ذلك اجتماع علی تكذیبه و التماس لاطفاء نوره.»

یعنی و شهادت می دهم اینكه محمد، صلی الله علیه و آله، بنده و متحقق بر بندگی او و فرستاده ی او است به سوی بندگان، خواند بندگان را به سوی فرمان برداری او و غلبه كرد دشمنانش را از جهت جهاد كردن از برای دین و شریعت او، برنمی گردانید او را از مجاهده كردن با دشمنان خدا انفاق كردن بر تكذیب او و طلب و تلاش كردن بر فرونشاندن نور او كه دین و شریعت و كتاب او باشد.

«فاعتصموا بتقوی الله، فان لها حبلا و ثیقا عروته و معقلا منیعا ذروته. و بادروا الموت فی غمراته و امهدوا له قبل حلوله و اعدوا له قبل نزوله، فان الغایه القیامه و كفی بذلك واعظا لمن عقل و معتبرا لمن جهل.»

[صفحه 958]

یعنی پس چنگ در زنید به پرهیزكاری خدا، پس به تحقیق كه از برای پرهیزكاری ریسمانی باشد كه محكم است دستگیره ی او و جایگاهی باشد كه استوار است بلندی او و پیشی گیرید مرگ را به علت شدائد او و بگسترانید فراش از برای او پیش از فرود آمدن او و آماده شوید از برای او پیش از آمدن او، پس به تحقیق كه منتهای كار حضور قیامت است، كه اول آن مرگ است و حال آنكه كافی است مرگ در پند دادن از برای كسی كه صاحب عقل و دانش باشد و كافی است در محل عبرت بودن از برای كسی كه نادان و غافل باشد.

«و قبل بلوغ الغایه، ما تعلمون، من ضیق الارماس و شده الابلاس و هول المطلع و روعات الفزع و اختلاف الاوضاع، و استكاك الاسماع و ظلمه اللحد و خیفه الوعد و غم الضریح و ردم الصفیح.»

یعنی و پیش از رسیدن به غایت كه قیامت باشد، چیزی است كه می دانید شما، از تنگی قبرها و سختی انكسار و حزن و ترس مطلع كه روز قیامت باشد و دفعه به دفعه آمدنهای خوف و بیم و مختلف و جا به جا شدن دنده های پهلو از فشار قبر و كر گردیدن گوشها و تاریكی گور و ترس عقاب خدا و پوشاندن قبر و مسدود كردن سنگ در قبر.

«فالله الله، عباد الله! فان الدنیا ماضیه بكم علی سنن و انتم و الساعه فی قرن. و كانها قد جاءت باشراطها و ازفت بافراطها و وقفت بكم علی صراطها و كانها قد اشرفت بزلازلها و اناخت بكلاكلها و انصرمت الدنیا باهلها و اخرجتهم من حضنها، فكانت كیوم مضی و شهر انقضی و صار جدیدها رثا و سمینها غثا.»

یعنی بترسید خدا را بترسید خدا را، ای بندگان خدا، پس به تحقیق كه دنیا گذرنده است بر شما و بر یك طریقه كه طریقه ی میراندن شما باشد و شما با قیامت بسته شده اید در یك ریسمان گردن بند و از یكدیگر دور نیستید. و گویا به تحقیق كه آمد علامتهای قیامت و نزدیك شدند پیشرفتگان او و ایستادید شما بر پل صراط او و گویا كه مشرف

[صفحه 959]

گردانید بر شما تزلزل و اضطراب خود را و فروخوابانید سینه ی خود را از برای برداشتن بار از پشت او، یعنی از برای فارغ شدن از سنگینی حساب مردم. و منقطع گردید دنیا از اهلش و بیرون كرد ایشان را از پرستاری خود، پس باشد مثل روزی كه گذشت و ماهی كه درگذشت و گردید تازه ی او كهنه و پوسیده و فربه ی او لاغر.

«فی موقف ضنك المقام و امور مشتبهه عظام و نار شدید كلبها، عال لجبها، ساطع لهبها، متغیظ زفیرها، متاجج سعیرها، بعید خمودها، ذاك وقودها، مخوف وعیدها، عم قرارها، مظلمه اقطارها، حامیه قدورها، فظیعه امورها.»

یعنی در جای ایستادن تنگ و در امور مشتبهه ی بزرگ و در آتشی كه شدید است حرص او، بلند است صدای او، درخشنده است زبانه ی او، خشمناك است ناله ی او، افروزنده است اخگر او، دور است فرومردن او، شعله كشنده است هیمه ی او، ترس داشته شده است بیم او و مستور و پوشیده است ته او، تاریك است اطراف او، بسیار گرم است دیگهای او، رسواكننده است كارهای او.

«و سیق الذین اتقوا ربهم الی الجنه زمرا)، قد امن العذاب و انقطع العتاب و زحزحوا عن النار و اطمانت بهم الدار و رضوا المثوی و القرار، الذین كانت اعمالهم فی الدنیا زاكیه و اعینهم باكیه و كان لیلهم فی دنیاهم نهارا، تخشعا و استغفارا و كان نهارهم لیلا، توحشا و انقطاعا، فجعل الله لهم الجنه ثوابا و كانوا احق بها و اهلها، فی ملك دائم و نعیم قائم.»

یعنی «و رانده شوند آنچنان كسانی كه پرهیز كرده اند از جهت پروردگار خود به سوی بهشت دسته دسته» در حالتی كه به تحقیق امن شده باشند از عذاب و بریده شده باشند از سرزنش و دور گردانیده شده باشند از آتش و آرام گرفته شده باشد به ایشان سرای بهشت و خشنود باشند از منزل و از مقر، آنچنان كسانی كه بود عملهای ایشان در دنیا پاكیزه و خالص از ریا و چشمهای ایشان گریه كننده و بود شب ایشان در دنیای ایشان روز، به تقریب بیدار بودن در شب از جهت فروتنی و استغفار كردن و بود روز ایشان

[صفحه 960]

شب، در بیهوشی از وحشت از عذاب و انقطاع از شغل دنیا، پس گردانید خدای تعالی از برای ایشان بهشت را جزای عمل ایشان و بودند سزاوار به بهشت و اهل بهشت، در حالتی كه ثابت باشند در پادشاهی همیشه و خوش گذرانیدن ثابت باقی.

«فارعو عبادالله ما برعایته یفوز فائزكم و باضاعته یخسر مبطلكم و بادروا آجالكم باعمالكم، فانكم مرتهنون بما اسلفتم و مدینون بما قدمتم و كان قد نزل بكم المخوف، فلا رجعه تنالون و لا عثره تقالون! استعملنا الله و ایاكم بطاعته و طاعه رسوله و عفا عنا و عنكم بفضل رحمته.»

یعنی پس رعایت كنید ای بندگان خدا آن چیزی را كه به سبب رعایت كردن آن رستگار می شود رستگار شما و به سبب ضایع ساختن آن زیانكار می شود تبه كار شما. و آن چیز اطاعت امام به حق است و پیشی گیرید مرگهای شما را به سبب كردارهای خود، پس به تحقیق كه شما گرو گذاشته شده ی اعمالی باشید كه پیش فرستاده اید و جزا داده شده ی كرداری باشید كه پیش وا داشتید و به تحقیق كه فرود آمده است به شما مرگ مخوف ترسیده شده، پس نیست از برای شما رسیدن به مراجعت كردنی از كرده ها و نه اقاله و واكردنی از عقد لغزشها. به كار وادارد خدای تعالی ما را و شما را به طاعت و فرمانبرداری خود و فرمانبرداری رسول خود و گذشت كند از ما و از شما به فضل و مرحمت خود.

«الزموا الارض و اصبروا علی البلاء و لا تحركوا بایدیكم و سیوفكم و هوی السنتكم و لا تستعجلوا بما لم یعجله الله لكم، فانه من مات منكم علی فراشه و هو علی معرفه حق ربه و حق رسوله و اهل بیته، مات شهیدا و وقع اجره علی الله و استوجب ثواب ما نوی من صالح عمله و قامت النیه مقام اصلاته بسیفه، فان لكل شی ء مده و اجلا.»

یعنی ملازم و ساكن باشید این زمین كوفه را و شكیبایی پیش گیرید بر فتنه و فساد اهل نفاق و حركت مدهید دستهای شما را و شمشیرهای شما را و خواهشهای زبانهای

[صفحه 961]

شما را كه سخنان لغو باشد و تعجیل مكنید به جنگ اهل نفاق احشام حوالی كوفه كه خدای تعالی رخصت تعجیل نداده است از برای شما در آن، پس به تحقیق كه كسی كه بمیرد از شما بر فراش خود، یعنی در حضر و حال آنكه آن كس ثابت بر شناسایی حق پروردگار خود و حق رسول او و اهل بیت رسول او باشد، مرده است در حالتی كه شهید است و ثابت است اجر او بر خدای تعالی و مستحق است ثواب آنچه را كه نیت كرده است از عمل شایسته ی خود، یعنی جهاد در راه خدا و نیت او قائم مقام كشیدن شمشیر او است از غلاف در جهاد و به تحقیق كه از برای هر چیزی مدتی و وقتی است. یعنی معین از جانب الله و قبل از رسیدن آن وقت اقدام به آن ممكن نخواهد بود.

[صفحه 962]


صفحه 958، 959، 960، 961، 962.